انواع کودهای از ته و روش مصرف آنها

اوره : این کود با حدود ۴۶ درصد نیتروژن، بالاترین مقدار نیتروژن را در میان کودهای نیتروژنه دارد. به همین دلیل پرمصرف ترین کود نیتروژنه است. مشکل اصلی در مصرف این کود این است که به دلیل حلالیت زیاد (۱۰۸۰ گرم در هر لیتر آب در ۲۰ درجه سانتی گراد) این کود سریعا شسته شده و لذا میزان تلفات آن پس از مصرف بالاست. از طرف دیگر چنان که این کود در سطح خاک پاشیده شود، در مدت ۱ تا ۲ روز توسط واکنش آنزیمی اوریاز (Urease) به کربنات آمونیومNH4)2CO3) تبدیل می شود کربنات آمونیوم بسیار ناپایدار است و در شرایط قلیایی بودن خاک و گرمی و خشکی هوا بخش عمده ای از نیتروژن به صورت آمونیاک متصاعد می گردد. کود اوره اغلب به صورت دانه های مرواریدی سفید رنگ وجود دارند که در اصطلاح به آن کود شکری نیز می گویند. اوره در خاک هیدرولیز شده و تولید کربنات آمونیوم می نماید، بنابراین ابتدا اندکی pH آن بالا می رود ولی بعد از چند روز که آمونیوم آن طی فرایند نیتراته شدن به نیترات تبدیل می شود خاصیت اسیدزایی دارد. این کود بیشترین غلظت را در میان کودهای ازته جامد به خود اختصاص داده است. هنگام کوددهی اوره در کشت های خاکی به نکات زیر توجه شود:

  1. تلفات اوره در سطح خاک در روزهای اول کودپاشی به مراتب بیشتر از نیترات آمونیم است.
  2. پس از مدت یک هفته اوره تبدیل به آمونیم و سپس نیترات می شود، بنابراین شرایط دو کود در تأمین ازت مورد نیاز گیاه مشابه است (در برگ پاشی اوره مستقیم جذب برگ ها میشود).
  3. در صورت آبیاری بیش از حد، اوره و نیترات آمونیوم تلفات زیادی خواهند داشت که می باید در مدیریت آبیاری رعایت شود که این کودها به صورت تقسیط داده شوند.
  4. در چند روز اول کودپاشی افزایش سریع و موضعی pH علاوه بر تسریع تلفات ازت به صورت تصعيد، عملیات جذب سایر عناصر را نیز مختل می سازد.
  5. ارجحیت اوره بر سایر کودهای ازته را می توان در درصد ازت بیشتر، خاصیت خورندگی کم تر و اختلاط فیزیکی بهتر با کودهای فسفاته و پتاسیمی دانست.

سولفات آمونيوم

این کود نیز حاوی ۲۱ درصد نیتروژن و ۲۴ درصد گوگرد است و از نظر قیمت واحد نیتروژن یکی از گران ترین کودهای نیتروژنه است اما بهترین کود نیتروژنی برای خاک های قلیایی و آهکی ایران شناخته شده است؛ زیرا هم اسیدزاست و هم دارای مقداری گوگرد است. چون نیتروژن ایـن کـود بـه صورت آمونیوم است، کمتر از سایر کودهای نیتروژنی شسته می شود. کاهش pH خاک توسط ایـن کـود موجب حلالیت بسیاری از عناصر غذایی مورد نیاز گیاه، که به قدر کافی در خاک وجود دارند ولی به علت واکنش قلیایی به صورت رسوب نامحلول در آب و غیر قابل استفاده گیاه در آمده اند، می گردد. اهم این عناصر آهن، منگنز، روی و فسفات میباشد. تنها مشکل این کود کم بودن میزان نیتروژن آن است که در حدود ۲۰ درصـد اسـت و ایـن مقدار در مقایسه با اوره با ۴۶ درصد ازت و نیترات آمونیوم با ۳۳ درصد نیتروژن تا حد قابل توجهی کمتر است. از طرف دیگر چنان چه مقدار گوگرد موجود در این کود نیز در محاسبه درصد عناصـر غـذایی منظـور شـود، در ایـن صورت سولفات آمونیوم با اوره از لحاظ میزان عناصر غذایی نیز قابل رقابت است. متأسفانه ایـن کـود مستقلاً ایران تولید نمی گردد. مقدار جزیی به صورت محصول جانبی در پتروشیمی ارومیه و ذوب آهن اصفهان تولیـد میشود که کمتر از ۵ درصد نیاز کشور به این کود است.

کود اوره با پوشش گوگرد (SCU)

این کود از کودهای نیتروژنه کند رهـا شـونده است که ۳۵ درصـد نیتروژن دارد. این کود که از پاشیدن گوگرد مذاب بر روی دانه های اوره به دست می آید، اسیدزا بـوده و بـه دليـل مقاومت به شستشو، مناسب خاک های سبک است. میزان گوگرد کود، بر حسب حلالیت مورد نظر، بین ۱۲ تا ۲۵ درصد است. به عبارت دیگر هر قدر ضخامت لایه گوگردی بیشتر باشـد، اوره دیرتر محلول و یا کندتر رهـا می گردد. برای اغلب زراعت ها در حدود ۲۰٪ گوگرد حد مطلوب است و در این حالت پس از افزایش کود به خاک در حدود ۲۰% نیتروژن در طول مدت ۵ روز و باقی مانده نیتروژن هر روز ۲٪ وارد محلول آب و خاک می گردد. راندمان جذب نیتروژن این کود توسط گیاه بسیار بالا و به عبارت دیگر تلفات آن از راه آبشویی و یا تصعید از سطح خاک بسیار ناچیز است. نظر به این که برای تأمین مقدار معینی نیتروژن برای گیاه به مقدار کمتری از این کود نیاز است، در تجارت جهانی و به خصوص از نظر فروشندگان و تولید کنندگان اوره تولید این کود که مناسب ترین کود نیتروژنه برای بیشتر گیاهان زراعی است از لحاظ تجاری مطلوب نیست. از طرف دیگر به علت شسته شدن کودهای نیتروژنه، که بعد از تبدیل آنها به نیترات سریع تر انجام می گیرد، اغلب آب های زیرزمینی مناطق کشاورزی و هم چنین آب رودخانه ها نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از کشورهای جهان به نیترات بیش از حد مجاز آلوده گشته و آشامیدن این نوع آب در اطفال و افراد مسن مشکل و جذب اکسیژن در هنگام تنفس را تشدید تر و در مواردی نیز علاوه بر کمک به افزایش عملکرد از راه جذب بهتر و بیشتر نیتروژن از نقطه نظر سلامت جامعه نیز امری ضروری و قابل توصیه و حمایت است. این کود فعلا در ایران تولید نمی شود.

نیترات آمونیوم (NO3NH4)

نیترات آمونیوم دیگر کود نیتروژنه است که حاوی ۳۵ درصد نیتروژن است. از جمله مزایای عمده این کود داشتن توأم نیتروژن آمونیاکی و نیتراتی است. معایب عمده این کود خاصیت جذب رطوبت شديد، خطر انفجار در صورت آلوده شدن به مواد هیدروکربنی و تمایل شدید به کلوخه شدن در حالت نوسان درجه حرارت انبار در اطراف ۳۲ درجه سانتی گراد در شبانه روز می باشد. استفاده از این کود در مناطق شور توصیه نمی شود؛ چرا که این کود دارای ضریب شوری نسبتا بالایی می باشد اما برای مصرف سرک بر اوره ارجحیت دارد.

اوره فرمالدیید

به منظور افزایش بازیافت کودهای ازته، تلاش های فراوانی برای کنترل سرعت تبدیل ازت آلی به ازت معدنی، یا کاهش سرعت تبدیل شکل های آمونیومی به نیترات مبذول شده است. در هر دو حال، خطر از دست رفتن ازت از طریق آبشویی نیترات یا دنیتراته شدن کم می شود. به علاوه مقدار جذب بیش از نیاز گیاه را (مخصوصا در مراحل اولیه رشد که اثر سوء روی گیاه دارد) را کاهش می دهد. علاوه بر کود اوره با پوشش گوگردی، یکی از کودهایی که مدت زمان طولانی با عنوان تجارتی اوره فرم تهیه شده و در بازار به فروش می رسد، اوره فرمالدیید است. این کود از پلی مریزاسیون اوره و فرمالدیید به دست می آید. تولید نهایی مخلوطی از پلیمرهای متیلن اوره است که بر اساس طول زنجیر و وزن مولکولی طبقه بندی می شوند. فعالیت کودهای اوره فرم به نسبت پلیمرهای مختلف در مخلوط بستگی دارد. هر چه زنجیرهای مولکولی کوچکتر باشد، ازت قابل استفاده بیشتری برای گیاه وجود خواهد داشت. مقدار نیتروژن این کود حدود ۳۸ درصد است و اثر آن معمولا بر اساس نسبت اجزای تشکیل دهنده و از طریق شاخص فعالیت یا درصد حلالیت ازت در آب سرد و گرم تعیین می گردد.

فسفر P

باعث تقسیم سلولی و جلو انداختن بلوغ زودرس و رشد و نمو و توسعه ریشه ها و عاملی جهت جذب ازت است و در آب به سختی حل می شود، کودهای فسفره را به صورت پایه به خاک می افزایند تا به مرور جذب گیاه شود. انتقال فسفر از برگ های پیر به برگهای جوان است.

کمبود فسفر باعث ایجاد لکه های قهوه ای کوچک روی برگ های مسن (به علت تجمع مواد قندی) می شود و نیز سبب توقف رشد و ایجاد پیری گشته و ریزش برگ های پیر و باعث تجمع مواد قندی در برگ ها و بالا رفتن آنتوسیانین و رنگ قرمز می شود. فسفر در خاک قلیایی به املاح کلسیم و در خاک اسیدی با آلومینیوم و آهن ترکیب شده و غیر قابل استفاده شده، بهترین pH برای فسفر ۷-۶=pH است. نیاز گیاه به این عنصر نسبت ازت کمتر بوده و به سختی در آب حل می شود. کمبود فسفر به ویژه در روی گیاهانی نظیر بگونیا و داووی دیده می شود، چون اسید فسفریک در خاک بسیار کم تحرک است، بنابراین به هنگام شخم زدن باید دقت نمو این کود به تمام قسمت های خاک ریخته شود. در مورد گیاهان گلدانی نظیرداوودی، پامچال و بگونیا مخلوط کردن کود در موقع تهیه خاک کافی است، در صورتی که در مورد سایر گیاهانی گلدانی که به مدت طولانی در گلدان باقی می مانند بهتر است هر دو سال یک بار کود فسفاته به صورت محلول یا به حالت پودر به گلدان  اضافه میشود. کودهای سوپر فسفات و فسفات آمونیوم از کودهای فسفره است. سوپر فسفات ۱۴ تا ۲۰ درصد P2O5 دارد. از این کود بیشتر در کشت های هوای آزاد به مقدار ۸ تا ۱۵ کیلوگرم در هر هزار متر استفاده می کنند. به ازای هر متر مکعب از خاک گیاهان گلدانی ۱ تا ۲ کیلوگرم از این کود را به همراه فسفات آمونیاک و فسفات پتاس به عنوان کود مکمل مورد استفاده قرار میدهند.

انواع کودهای فسفره و روش مصرف آن ها

کود دی آمونیوم فسفات DAP

اثر فسفر موجود در این کود بر روی گیاهان، مشابه تأثیر سوپرفسفات تریپل است. خاصیت اسیدزایی این کود به علت یون آمونیوم موجود در آن بیشتر از سوپر فسفات میباشد.

کود منوفسفات آمونیوم (MAP)

این کود محلول و در سیستم آبیاری قطره ای و سایر روش های آبیاری تحت فشار می توان از آن به سهولت استفاده کرد.

کود سوپرفسفات تریپل (غليظ)

این کود اندکی اسیدزا بوده ولی در خاک های آهکی تأثیری بر روی pH خاک ندارد. بر خلاف سوپرفسفات ساده، گچ به صورت ناخالص در این کود وجود ندارد. کود سوپرفسفات ساده ( H2PO4 (Ca2, CaSO4, 2H2O نیز یکی از انواع کودهای فسفره می باشد.

کود پلی فسفات آمونیوم

این کود به شدت جاذب الرطوبه است و باید به صورت محلول تهیه شود و تنها در سیستم آبیاری تحت فشار قابل مصرف می باشد.

اسید فسفریک خالص

از این اسید نیز می توان به صورت کود در روش های آبیاری تحت فشار استفاده کرد و از آن در ساخت انواع کودهای فسفاته از جمله سوپر فسفات غلیظ و فسفات آمونیوم نیز استفاده می شود.

پتاسیم K

در گیاه خیلی متحرک است. نقش آن در گیاه در نمو شاخ و برگ و گوشتی و آب دار شنیدن میوه ها و بالا بردن مقاومت گیاه به امراض سرما و گرما و تولید نشاسته می گردد و کمبود آن موجب کم پشتی برگ ها و زرد شدن و سوختگی حاشیه برگ های پیر و لکه های قهوه ای روی سطح برگ و پیچیدگی در برگ ها و همچنین حلقه ای شدن برگ ها و ریزش و سوخته شدن برگ های پایینی می شود و انحلال آن در آب کم و معمولا نسبت مصرف آن از ازت کمتر است. پتاس برای گیاهان پیازی کاملا ضروری بوده و در تشکیل ذخیره پیازها نقش مهمی را ایفا می کنند. این کود در بزرگی گل های گل سرخ و میخک و کشیده بودن دم آنها موثر بوده است. کمبود پتاس بیشتر در برگ مؤثر بوده، بدین ترتیب کناره برگ ها قهوه ای شده و در مراحل بعدی خشک شده که این حالت بیشتر در برگ های بالغ دیده میشود. برگ های پایین رگه دار یا خال دار می شوند، در طولانی مدت موجب نکروزه شدن حاشیه برگ می شود و گیاه به آرامی پژمرده میشود.

گیاهانی نظیر شعمدانی و شب بو و اسپاتی فیلوم نسبت به کمبود پتاس بسیار حساس می باشند. کودهای مهم پتاس را که به صورت سولفات پتاسیم و نیترات پتاسیم و کلرو پتاسیم است به خاک می افزایند. میوه گوجه فرنگی در موقع رسیدن لکه های سبز خواهد داشت برای تولید رنگ قرمز با مشکل مواجه خواهد شد. مقدار زیاد این عنصر در بستر به خصوص در هیدروپونیک (راک وول) مانع جذب سایر کاتیون ها مثل Mg و Ca میشود.

کلرو پتاس، ۶۰ درصد K2O دارد که در پاییز به مقدار ۳ تا ۵ کیلو در هر هزار متر پخش می گردد. برای گیاهان کاشته شده در زمین گل خانه، استعمال سولفات پتاس را که دارای ۴۸ درصد K2O می باشد، در هر هزار متر به مقدار ۳ تا ۵ کیلو میتوان توصیه کرد. برای خاک گلدان ۶۰۰ تا ۱۲۰۰ گرم سولفات پتاس به ازای هر متر مکعب خاک ضروری است.

اندازه گیری محتوای سدیم و پتاسیم

مقداری از برگ های جدا شده با آب مقطر شستشو داده میشود. نمونه ها سپس به مدت ۴۸ ساعت در دما  ۷۲ درجه سانتی گراد خشک می شوند و وزن خشک برگ ها محاسبه می شود. نمونه های خشک شده آسیاب و از هر نمونه آسیاب شده به مقدار ۱ گرم با ترازوی دقیق (با دقت یک ده هزارم گرم) توزین می شود. برای تعیین غلظت سدیم و پتاسیم، نمونه های وزن شده داخل کوزه های چینی ریخته شده و در کوره الکتریکی با دمای ۵۵۰ سانتی گراد و به مدت ۶ ساعت قرار داده میشوند تا به خاکستر تبدیل شوند.

خاکستر حاصله با ۲۰ میلی لیتر اسید کلریدریک ۲ نرمال به صورت محلول در آورده می شود و به ارلن مایر منتقل می گردد و برای مدت یک ساعت حمام آب در دمای ملایم قرار داده میشود تا اسید به تدریج تبخیر شود. سپس عصاره حاصله را صاف کرده و در بالن ژوژه، حجم عصاره با آب مقطر به ۵۰ میلی لیتر می رسانید. این محلول ها تا زمان خوانده شدن به وسیله دستگاه، در ظروف پلاستیکی نگه داری می شوند. برای اندازه گیری میزان سدیم و پتاسیم از روش فليم فوتومتری می توان استفاده کرد. برای این منظور ابتدا محلول های استاندارد سدیم و پتاسیم از نمک های NaCl و KCI تهیه شده و توسط دستگاه فلیم فتومتر اندازه گیری می گردند و بر این اساس منحنی استاندارد بدست می آید. مقدار سدیم و پتاسیم محلول ها بر حسب ppm تعیین میشود. در نهایت میزان عناصر سدیم و پتاسیم هر نمونه با استفاده از فرمول زیر برحسب درصد ماده خشک محاسبه می گردد.

انواع کودهای پتاسیمی و طریقه مصرف آنها

کود سولفات پتاسیم

سولفات پتاسیم در گذشته به صورت پودری عرضه می شد، اما امروزه به صورت گرانول و به رنگ شیری تولید می شود، این کود در آب محلول بوده و به مقدار خیلی کم رطوبت جذب می نماید از نظر تأثیر آن در خاک خنثی می باشد. سولفات پتاسیم برای محصولات زراعی نظیر توتون، سیب زمینی نشاسته ای و زمین هایی که مشکل شوری دارند (خوزستان، بوشهر، یزد و غیره) مناسب تر از کلرور پتاسیم است. نتایج مطالعات نشانگر آن است که در بیشتر موارد تفاوت چندانی بین دو نوع کود سولفات پتاسیم و کلرور پتاسیم از لحاظ مقدار عمل کرد و کیفیت محصول وجود نداشته است. فقط قیمت جهانی این کود بسیار گران تر از کلرور پتاسیم می باشد. بهتر است سولفات پتاسیم خاکی و به روش جای گذاری قبل از کاشت مصرف شود. .

کود کلرور پتاسیم

این کود در بازار به صورت گرانول های صورتی و شیری وجود دارد، حلالیت کلرور پتاسیم بسیار خوب بوده و در آب سرد ۳۵ درصد حلالیت دارد. کلرور پتاسیم حاوی مقداری کلر می باشد، احتیاج گیاهان به کار به عنوان یک عنصر غذایی بسیار ناچیز است و در عمل به عنوان ماده غذایی مصرف نمی شود، لذا افزودن کلر به خاک به خصوص در خاک هایی که در مرز شوری بوده و یا مقداری کلر در آنها یا در آب آبیاری بیشتر از سه میلی اکی والانت در لیتر می باشد باعث بروز علایم سوختگی می شود. ولی مقدار کلری که همراه با کود کلرور پتاسیم وارد خاک میشود آن قدر ناچیز است که قادر نیست هیچ گونه تغییری در تعادل این یون در خاک های معمولی ایجاد کند، بنابراین به دلیل ارزانی این کود نسبت به سولفات پتاسیم مصرف آن برای محصولات زراعی به جز سیب زمینی و توتون و در استان هایی که خطر مسمومیت کلر در آنها کم است، نظیرگیلان، مازندران، گلستان، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، زنجان، اردبیل، کردستان، کرمانشاه و همدان میشود. از این کود می توان هم قبل از کاشت و هم در زمان رشد محصول به صورت سرک استفاده کرد.هم  چنین می توان آن را در آب آبیاری حل و مصرف کرد.

کود نیترات پتاسیم

این کود نیز مانند کودهای ازته از پویایی بسیار بالایی برخوردار بوده مشابه آنها را به هر طریق می توان استفاده نمود. مصرف آن در گلخانه ها و سیستم های آبیاری تحت فشار و اراضی تحت کشت نیشکر به صورت سرک و همراه با آب آبیاری توصیه می شود.

پتاسیم در فعال ساختن آنزیم ها، فتوسنتز، انتقال قند، سنتز پروتیین، تشکیل نشاسته و بهبود کیفیت گیاه اثر دارد. نیاز گیاهان به پتاسیم با نیتروژن برابری می کند. علیرغم عدم شرکت پتاسیم در ساختمان گیاه، نقش این عنصر در گیاه مهم و اساسی است. حد کفایت پتاسیم در بافت های گیاهی از۱/۵ تا ۳ درصد متغیر است. پتاسیم فعال کننده تعدادی از آنزیم ها و کوآنزیم ها بوده، در سنتز پروتیین، در باز و بسته نمودن روزنه ها و در نتیجه در وضعیت آبی گیاه نقش مهمی ایفا می کند. پتاسیم از جمله عناصر پویا در گیاه است و در نتیجه علائم کمبود آن ابتدا در برگ های مسن ظاهر می شود. به دلیل نیاز کم گیاهان به پتاسیم در اوائل رشد، معمولا علائم کمبود پتاسیم در چند هفته اول رشد دیده نمی شود اما با تسریع رشد سرعت جذب بیشتر می گردد. در اثر رشد گیاهان در خاک های با کمبود پتاسیم برگ ها به رنگ سبز کم رنگ متمایل به زرد با حاشیه سوخته در آمده که این علائم با علائم ناشی از شوری خاک، سرمازدگی و باد گرم اشتباه می شود. در اثر کمبود پتاسیم رشد متوقف شده، ساقه ها عموما ضعیف و در برابر عوامل بیماری زا حساس هستند. زیادی پتاسیم نیز موجب بروز کمبود منیزیم در گیاه می گردد.

مقدار پتاسیم مورد نیاز گیاهان بسته به شرایط مختلف از جمله عمل کرد مورد انتظار، مقدار رس، نوع رس، مقدار ماده آلی، ظرفیت تثبیت و آزاد سازی پتاسیم و غیره متفاوت است. اما می توان آن را براساس آزمون خاک توصیه نمود. پتاسیم را می توان از دو منبع سولفات پتاسیم و کلرور پتاسیم مصرف نمود. سولفات پتاسیم حاوی ۵۰ درصد پتاسیم (K2O) و کلرور پتاسیم حاوی ۶۰ درصد پتاسیم (K2O) است. بیش از ۹۴ درصد کل کودهای پتاسه مصرفی در جهان کلرور پتاسیم است. هر چند استفاده از کلرور پتاسیم به عنوان کود پتاسی، در سطح وسیعی از دنیا رایج است، اما گاهی اوقات و در مورد برخی از محصولات مصرف این کود توصیه نمی شود. این حالت عمدتا برای گیاهان تیره سیب زمینی صادق است. وجود کلر اضافی در انتقال نشاسته در گیاه ایجاد وقفه می کند و بدین ترتیب عمل کرد سیب زمینی نقصان می یابد و خاصیت چیپس شدن آن کاهش می یابد. کلر همچنین کیفیت سوخت برگ های توتون را کاهش می دهد. در صورت استفاده از کلرور پتاسیم در زراعت کنف، عمل کرد این گیاه کاهش می یابد. بعضی از شواهد گویای این است که چنانچه کلرور پتاسیم در تاکستان ها مصرف شود، کلر اضافی سبب کاهش قند انگور خواهد گردید (ملکوتی و نفیسی، ۱۳۷۳). علاوه بر این مصرف کلرور پتاسیم در خاک های شور (خاک های با شوری بیش از ۶ دسی زیمنس بر متر) و یا در مزارعی که با آب های شور حاوی کلر آبیاری می شوند ، در شرایط نامساعد زه کشی در حالت ایستابی، توصیه نمی شود. اما در مجموع بایستی به این امر توجه شود که کلر ناشی از مصرف کلرور پتاسیم، فقط برای گیاهان خاصی مضر است. از طرف دیگر در کشت های فاریاب مقدار کلری که از طریق آب آبیاری وارد مزرعه می شود، در بیشتر موارد بیش از كلر ناشی از مصرف کود کلرور پتاسیم است. این دو کود را باید قبل از کشت مصرف و با دیسک زیر خاک قرار داده شود. به علت تحرک کم پتاسیم در خاک مصرف نواری این کود توصیه می گردد. در صورت نیاز و در بعضی شرایط، می توان کلرور پتاسیم را به صورت سرک مصرف نمود.

کلسیم Ca

نقش آن در استحکام و تقسیم سلولی است و از اسیدی شدن خاک جلوگیری می کند و کمبود آن موجب نکروزه و کلروزه شدن حاشیه برگ های جدید و محدود شدن رشد، از بین رفتن انتهای ریشه ها، پیچیدگی برگ ها، قهوه ای شدن ریشه ها و نیز در گوجه فرنگی باعث سوختگی نوک کاهو و کلم و گندیدگی در انتهای میوه می شود. در برگ های جوان ظاهر می شود. جذب اغلب در نواحی نزدیک به نوک ریشه انجام می گیرد (حفظ سلامت ریشه خیلی مهم است). عمل تبخیر یک عامل مهم در جذب این عنصر است. برخی از بیماری های ریشه به طور جدی جذب کلسیم را کاهش می دهند. با افزایش آهک کمبود آن جبران میشود اهک (واکنش را بالا می برد) سوپر فسفات کلسیم بالایی داشته و نیز نیترات کلسیم و کلرو کلسیم از کودهای کلسیمی میباشند.

گوگرد S

در ساخت پروئتين ها و فعالیت های آنزیمی دخالت دارد، کمبود آن سبب کلروزه شدن و رنگ پریدگی برگ های جوان می شود در کل علایمی شبیه به کمبود ازت اما در برگ های جوان در گیاه به وجود   می آورد و جهت رفع آن سوپر فسفات، سولفات آمونیوم، گل گوگرد، سولفات کلسیم به خاک اضافه می کنی

علائم کمبود گوگرد در گیاهان

مهم ترین علامت کمبود گوگرد در گیاهان رنگ پریدگی و کوتاهی و کوچکی بوته است. ساقه های گیاهان مبتلا کوتاه تر و نازکتر از معمول است و بیشتر چوبی هستند. سطح برگ کوچک و تعداد برگها کم می شود، تعداد و وزن میوه کاهش می یابد. زردی برگها که در کم بود ازت معمولا از برگهای پیر شروع می شود در این عنصر ابتدا در برگهای جوان مشاهده میشود. رنگ برگها یکنواخت و متمایل به زرد است و در موقع شدت بیماری کاملا زرد می شود. بر خلاف کم بود ازت در کمبود گوگرد رنگ قرمز آنتوسیانین تشکیل نمی شود. اگر چه فقر کامل عنصر وجود داشته باشد. گاهی این رنگ در یونجه مشاهده شده است ولی با افزایش مقدار جزیی گوگرد رنگ قرمز از بین رفته و رنگ زرد جانشین آن می شود. یکی از علائم کمبود گوگرد در بیشتر موارد فراوانی و انشعاب زیاد ریشه گیاهان است. معمولا کمبود شدید گوگرد، هم باعث کمبود ریشه و هم تاج میشود.

محلول گوگردی

با افزودن گوگرد عنصری بسیار ریز به آب حاوی رس اتاپولیگایت موجب تولید سوسپانسیون حاوی ۴۰ تا ۶۰ درصد گوگرد می شود این سوسپانسیون را می توان مستقیما به خاک افزوده و یا با ترکیب به همراه سایر کودها مصرف نمود.گوگرد (سولفور) از عناصر اصلی ضروری برای رشد گیاه است که در سنتز پروتئین دخالت دارد و قسمتی از برخی اسیدهای آمینه از جمله میتیونین و سیستئین را تشکیل میدهد. این عنصر در ساختمان و متابولیسم گیاهی فعال است و در فعال سازی برخی آنزیمها دخالت دارد. تنظیم کنندگان رشد مانند تیامین و بیوتین نیز دارای گوگرد هستند. این عنصر ابتلا به بیماری در گیاهان را کاهش می دهد و در تنظیم و ساخت قند، نشاسته و همی سلولز مؤثر است. گوگرد در بعضی از واکنش های آنزیمی دخالت دارد و جزیی از ترکیبات مواد فرار و مخصوصا موادی است که در بعضی گیاهان مانند پیاز، سیر و خردل باعث ایجاد رایحه یا بوی آن می شود (مارشتر، ۱۹۹۵). مقدار سولفور گیاهی بر حسب گونه و بر اساس مرحله رشد فرق می کند اما به طور متوسط حد کفایت آن در برگ از۰/۱۵ تا ۰/۵ درصد ماده خشک متغیر است. نکته مهم این است که در گیاهان نسبت نیتروژن به سولفور از مقدار سولفور به تنهایی مهم تر است. این عنصر به صورت یون سولفات جذب گیاه می گردد و در گیاه نیز به همین شکل انتقال می یابد.

علیرغم اهمیت گوگرد در تغذیه گیاهی، شواهدی مبنی بر عکس العمل مثبت گیاه به اضافه کردن کودهای حاوی گوگرد در مناطق خشک و نیمه خشک موجود نیست. سولفات کلسیم یا گچ که اغلب در خاک های مناطق خشک یافت می شود، دارای حلالیت کم است و بنابراین با آب شویی از خاک شسته نمی شود. از طرف دیگر تعدادی از کودهای شیمیایی تامین کننده عناصر غذایی مانند سوپر فسفات ساده، سولفات های آمونیوم، پتاسیم، روی و … دارای گوگرد بوده و تامین کننده بخش اعظمی از این عنصر هستند. مقدار گوگرد در سوپر فسفات ساده در حدود ۱۲، در سولفات آمونیوم حدود ۲۴ و در سولفات پتاسیم حدود ۱۷ درصد است. از طرف دیگر، از کارخانه هاو نیروگاه های برق نیز مقداری گوگرد وارد هوای محیط شده و از راه هوا وارد خاک می گردد. مقدار گوگردی که از این راه به خاک اضافه می شود، بسته به فاصله از مراکز صنعتی و شدت کنترل آلودگی متغیر است و بین ۵ تا ۲۵ کیلوگرم در هکتار در سال تخمین زده شده است. گزارش شده است که برگ های گیاهان نیز قادر به جذب و مصرف انیدرید سولفور از هوا هستند.

از آن جایی که گوگرد با اسیدی کردن محیط ریشه قابلیت جذب دیگر عناصر غذایی مانند آهن و روی را بالا می برد، مصرف این کود علاوه بر مقدار موجود در کودهای دیگر می تواند در افزایش تولید بسیار مؤثر باشد. مشکل عمده ای که بعد از مصرف گوگرد کشاورزی در خاک های زراعی مطرح است، اکسیداسیون گوگرد و تبدیل آن به سولفات می باشد. این امر با کمک باکتری های تیوباسیلوس که در شرایط هوازی در خاک زندگی می کنند امکان پذیر است. متأسفانه با عنایت به کاهش شدید درصد مواد آلی در خاک های زراعی ایران تعداد این باکتری ها در این خاک ها کم است به همین دلیل بایستی همرا با گوگرد تیوباسیلوس مصرف نمود.

عوامل موثر در ایجاد کمبود گوگرد در گیاهان عبارت است از:

 • مصرف کودهای شیمیایی فاقد گوگرد

 • کاهش آلودگی هوا توسط صنایع

 • مصرف سموم حشره کش و قارچ کش بدون گوگرد

 • کمبود مواد آلی در خاک

• کشاورزی متراکم و پی در پی

علائم کمبود سولفور شباهت زیادی به علائم کمبود نیتروژن دارد به طوری که در بیشتر اوقات تشخیص کمبود این دو عنصر مشکل است. با این حال زردی برگ ها در اثر کمبود نیتروژن معمولا از برگ های پیر شروع می شود اما در اثر کمبود سولفور ابتدا برگ های جوان زرد کمرنگ شده و در صورت تشدید سفید می شوند و به تدریج این علائم در برگ های پیر نیز ظاهر می شود. مهم ترین علامت کمبود گوگرد در گیاهان رنگ پریدگی و کوتاهی و کوچکی گیاه است. ساقه های گیاهان مبتلا کوتاه تر و نازک تر از معمول هستند و سطح برگ ها کوچک و تعداد آنها کمتر است.

از آن جایی که برخی گیاهان معمولا مقدار کمی سولفور (کمتر از ۱۵ کیلوگرم در هکتار) از خاک خارج می کنند و بخشی از این نیاز از طریق مصرف کودهای دیگر حاوی این عنصر و بخشی نیز از طریق کارخانجات مختلف تامین می گردد، در بیشتر موارد از لحاظ مصرف گوگرد نگرانی نیست.

منیزیوم Mg:

بر خلاف Ca در گیاه متحرک است. از اجزای تشکیل دهنده کلروفیل است و در فعال شدن آنزیم ها و فتوستتر نقش دارد و کمبود آن باعث زرد شدن سطح پهنک و سبز باقی ماندن رگبرگ ها در برگ های مسن میشود و با ادامه کم بود برگ ها ریزش می نمایند و همچنین کمبود آن بروز لکه های قرمز و ارغوانی و همچنین لکه های نامنظم روی برگ ها و نوک برگ و کناره های برگ در حال پیچیدن و ریزش برگ را ایجاد می کند. در برگ های گوجه فرنگی نواحی متاثر از کمبود ارغوانی می شوند. کمبود آن به دلیل برنامه غلط کودی است که میزان این عنصر را کم لحاظ می کنند یا به دلیل رقابت با آمونیم، کلسیم و یا پتاسیم می باشد. جهت رفع کمبود آن از کودهای کربنات و سولفات منیزیوم (با نام تجاری نمک Epson) که ۵ کیلو در هر هزار متر یا ۵۰۰ گرم در هر متر مکعب ترکیب خاک استفاده می شود.

منیزیم به صورت دو ظرفیتی جذب گیاه می شود. بر خلاف کلسیم در گیاه پویا بوده و می تواند از بافت های مسن تر به بافت های جوان انتقال یابد. منیزیم برای فتوسنتز حیاتی و ضروری است و تنها عنصر فلزی است که در مرکز کلروفیل قرار دارد. در اثر کمبود منیزیم در گیاه، مقدار کلروفیل کاهش و در نتیجه رشد گیاه کند می شود. مقدار مناسب منیزیم در خاک های زراعی با روش استات آمونیوم (روش اندازه گیری پتاسیم قابل استفاده) نباید از ۷۵۰ میلی گرم در کیلوگرم کمتر باشد در غیر این صورت مصرف کودهای محتوی منیزیم توصیه می شود.

 کود سولفات منیزیم صنعتی

از این کود هم می توان هم به صورت خاکی و هم به صورت محلول پاشی در سیستم آبیاری تحت فشار استفاده کرد.

سولفات منیزیم معدنی

 این کود چون با ناخالصی هایی همراه است مصرف خاکی آن توصیه می شود.

آهن Fe

باعث ساخت کلروفیل در گیاه می شود و کمبود آن ایجاد کلروزه شدن (زرد شدن) گیاه در سطح پهنک میشود و باعث میشود رگبرگ ها سبز و پهنک برگ زرد شود. آهن باعث رسوب منیزیم و پتاسیم و غیر قابل جذب شدن آنها می شود. کلروزه در اثر کمبود آهن و نکروزه در اثر تنش های محیطی به وجود می آید. چون حرکت عنصر آهن در گیاه به صورت بطئی است از طریق محلول پاشی روی برگ کمتر استفاده می شود. در بعضی موارد افزودن مقداری اوره به محلول سولفات آهن، انتقال را سریع تر می کند. تزریق محلول سولفات آهن و سیترات آهن به ساقه موثر است ولی در مقیاس بزرگ تر عملی نیست. امروزه با استفاده از کلات آهن که در خاک تثبیت نشده مثل (E.D.T.A ) که برای زمین ها و خاک های اسیدی و (E.D.T.A.OH) که برای خاک های آهکی موثر است، به وسیله ریشه و برگ گیاهان جذب می گردد به سهولت این کمبود جبران می گردد. کلات آهن اگر به صورت محلول پاشیده شود، بهتر است با نوعی مویان مخلوط گردند تا مدت طولانی روی برگ ها باقی بمانند. اگر کلات انتخابی طوری باشد که در اثر نور آفتاب صدمه دیده و تجزیه شود، در این صورت باید ماده مزبور به صورت پودر و یا محلول در اطراف ریشه ریخته و بلافاصله زیر خاک برده آن را آبیاری کنید. بهترین کود آهن در بازار سکوسترون، کلات آهن و فریلن است که با میزان ۵-۴ گرم در لیتر در آب حل شده و پای گلدان بریزید یا پودر کلات را به مقدار ۲ تا ۵ گرم در هر متر مربع زمین یا ۲۵۰ گرم برای هر متر مکعب خاک ترکیب شود. یا از محلول سیترات یا تارتارات آهن به مقدار ۲ تا ۷ گرم برای ۱۰ لیتر آب و از کلات ۵ تا ۱۰ گرم برای ۱۰ لیتر آب یک با در هفته استفاده شود.

کمبود آهن در گیاه علل مختلفی دارد. از علل عمومی و مهم بروز علائم کلروز آهن در ایران، علاوه بر کمبود آهن، آبیاری بیش از حد با آب بی کربناته در دوره های طولانی و شرایط خیس بودن خاک می باشند. در چنین شرایطی رشد کم ریشه، در اثر هوای کم خاک، معمولا علت اصلی کلروز است که می تواند با روش های بهینه مصرف آب کنترل شود. برخی دیگر از عوامل محیطی همانند دمای بالای خاک، فشردگی خاک و آبیاری کرتی نیز به عنوان عوامل تشدید کننده کلروز آهن در درختان میوه شناخته شده اند. در ضمن برخی پایه و پیوندک ها در مقایسه با برخی دیگر کارایی کمی در جذب آهن دارند. علت اصلی کمبود آهن در نهال سیب توقف رشد و عدم فعالیت کافی ریشه می باشد که با جای گذاری موضعی مواد آلی در مناطق محدودی از خاک یعنی چال کود و با استفاده از ترکیبات معدنی مثل گوگرد و سولفات آهن می توان مشکل کلروز آهن را در درختان سیب تا حد نسبتا زیادی برطرف نمود. در بیشتر نقاط کشور ما، مهم ترین عاملی که موجب کمبود آهن می شود زیادی بی کربنات در محلول خاک است. اغلب خاک های ایران حاوی مقدار قابل توجهی آهک می باشند. آهک به تنهایی مشکل چندانی در جذب آهن ایجاد نمی کند. ریشه گیاه با ایجاد شرایط ویژه ای در اطراف خود از قلیایی بودن خاک در نزدیکی ریشه کاسته و بدین ترتیب حلالیت ترکیبات آهن دار خاک را افزوده و آهن مورد نیاز گیاه را در حد کافی تأمین می کند. آبیاری سنگین، فشردگی و یا هر اقدام دیگری که تهویه خاک را کاهش دهد، منجر به افزایش غلظت دی اکسید کربن در خاک شده و واکنش انجام شده در حضور آهک منجر به تولید بی کربنات تولید شده، خاصیت بافری دارد. بدین معنی که از کاهش pH در اطراف ریشه تا حدی جلوگیری می کند و در نتیجه از حلالیت بیشتر ترکیبات آهن دار و قابلیت جذب آهن کاسته می شود. توانایی ریشه گیاهان مختلف در ایجاد شرایط مناسب برای جذب آهن متفاوت است. گیاهان مقاوم به کمبود آهن، ریشه هایی کاراتر برای جذب آهن دارند. در حالی که ریشه گیاهان حساس از کارایی مناسبی برای جذب آهن برخوردار نیست. این خصوصیت بیشتر جنبه وراثتی دارد. البته تأثیر تغذیه گیاهی مناسب نیز در این مورد به اثبات رسیده است. گاهی آب آبیاری به ویژه هنگامی که از چاه های عمیق تأمین شود، دارای بی کربنات می باشد. هوادهی این آب ها با استفاده از فواره و یا ریزش از بلندی و یا مصرف مقداری اسید سولفوریک، مقدار بی کربنات را کاهش می دهد. در رابطه با تغذیه آهن در درختان میوه نیز وجود کربنات کلسیم در خاک منطقه عامل مهمی در بروز کمبود آهن بوده به طوری که مصرف سکوسترین آهن نقش مهمی در افزایش محصول خواهد داشت. اما در چند سال اخیر نقش آهن در افزایش تولید و بهبود کیفیت گیاهان زراعی نیز به اثبات رسیده است. مثلا بررسی ها نشان داده است که مصرف آهن موجب افزایش معنی داری در تعداد خوشه در متر مربع، طول خوشه، تعداد دانه در خوشه، عملکرد دانه و وزن هزار دانه گندم می شود ضمن این که در اثر مصرف آهن و روی مقدار کل کربوهیدرات، نشاسته و همچنین پروتئین دانه گندم افزایش می یابد.

مکانیسم های جذب و انتقال آهن در گیاهان

آهن در خاک از طریق انتشار و حرکت توده ای و عمدتا به صورت آهن فریک منتقل و زمانی که وارد ریزوسفر گیاهی می شود، به فرم آهن فرو، احیاء و سپس توسط ریشه جذب می گردد. به طور کلی گیاهان از دو استراتژی مشخص در محلول نمودن و جذب آهن در خاک استفاده می کنند: دسته ای از گیاهان شامل گیاهان دولپه و تک لپه ای های غیر گرامینه ایی، در عکس العمل به کمبود آهن یک سری واکنش ها و تغییرات از لحاظ شکل و وظایف فیزیولوژیکی در ریشه های شان صورت می دهند که این تغییرات موجب افزایش توانایی گیاه برای حل و جذب نمودن آهن از محیط می گردد به طوری که می توانند کمپلکس های آهن فریک را در سطح ریشه احیا و آهن فرو حاصله را در نزدیک ریشه جذب نمایند. دسته دیگری از گیاهان که شامل گرامينه ها یا گراس ها هستند، می توانند از طريق ترشح لیگاندهای آلی با وزن مولکولی کم و قابل ترکیب با آهن، به نام سیدروفور، یون های آهن فریک را حل نموده و آنها را برای جذب آماده سازند. ترشح سیدروفور، مختص انتهای ریشه بوده و در اثر کمبود آهن افزایش می یابد. به علت اختلاف در میزان ترشح سیدروفور در بین گونه های گیاهی، اختلافات فاحشی نیز در کارایی جذب آهن در بین آنها دیده می شود. در گیاهان مقاوم به کلروز مانند گندم و جو هنگام مواجه شدن با کمبود آهن، نه تنها ترشح سیدروفور، بلکه میزان جذب کمپلکس سیدروفور با آهن فریک نیز افزایش می یابد. علاوه بر این، کسب آهن توسط سیدروفورها در گرامينه وابسته به pH نبوده و کمتر تحت تاثیر بی کربنات می باشد.

مشخصات فنی، زمان و روش های مصرف کودهای محتوی آهن

 بهترین کود محتوی آهن، ترکیبات شیمیایی با بنیان Fe-DTPA و Fe-EDDHAمی باشد که قبل از کاشت در محصولات زراعی و یا به صورت چال کود در زیر قطره چکان ها در درختان میوه مصرف می شود. از کودهای مناسب دیگر کلات های آهن با بنیان Fe-EDTA تولید داخل است که محتوی شش درصد آهن بوده و مصرف آنها به روش محلول پاشی می باشد. کود سولفات آهن محتوى ۱۹ درصد آهن می باشد و در صورت کاهش pH به صورت محلول پاشی مؤثر است. از این کود در چال کودها نیز می توان استفاده نمود. به تازگی کود دیگری به اسم کود میکروی کامل توسط تولید کنندگان داخل کشور تولید شده و به بازار آمده است. این کود غیر کلاته و ارزان است و به صورت محلول پاشی و یا چال کود قابل مصرف است. لازم به ذکر است که مصرف کودهای آهن با بنیان Fe-EDDHAبه صورت محلول پاشی مؤثر نخواهد بود؛ زیرا این کود در اثر نور تجزیه می شود.

کودسولفات آهن آب دار

حداقل ۱۹ درصد آهن، حداکثر یک درصد مواد غیر محلول در آب، یک درصد اسیدیته آزاد، ۲۵ میلی گرم در کیلوگرم سرب كل، ۲۵ میلی گرم در کیلوگرم کادمیم کل و pH حدود ۳/۵ دارد. در صورت انبار کردن کیفیت کود کاهش پیدا می کند. تولید و مصرف این کود به دلیل شرایط اقلیمی کشور به صلاح نمی باشد و فقط می توان از آن به صورت موضعی و یا محلول پاشی استفاده کرد.

کود سولفات آهن خشک

این کود محتوی ۲۴ درصد آهن بوده و از نظر خصوصیات فیزیکی و نگهداری در انبار مناسب تر از سولفات آهن آبدار است. سولفات آهن را می توان به دو صورت مصرف خاکی و محلول پاشی استفاده نمود. از آن جایی که اکثریت قریب به اتفاق خاک های زراعی ایران آهکی است و مصرف سولفات آهن در این خاک ها موجب تثبيت سريع آن و تبدیل آن به فرم های غیر قابل جذب می گردد، لذا مصرف خاکی این کود فقط به صورت استفاده در چال کودها و برای نهال های جوان، درختان مثمر و غیر مثمر توصیه می گردد و در زراعت ها یا بایستی مقدار زیادتری کود را به صورت نواری مصرف کرد و یا این که آن را محلول پاشی نمود. میزان کود مورد نیاز برای نهال های جوان ۷۰ تا ۲۵۰ گرم برای هر درخت، برای درختان غیر مثمر ۲۵۰ تا ۵۰۰ گرم برای هر درخت، برای درختان در مرحله باردهی: ۲۵۰ تا ۱۰۰۰ گرم برای هر درخت و برای انگور: ۵۰ تا ۲۵۰ گرم برای هر تاک توصیه می شود. سولفات آهن را باید در زمستان، در نیمه خارجی سایه انداز درخت و به همراه کودهای دامی به صورت چال کود در زیر قطره چکان ها یا در مسیر جریان آب مصرف کرد. در خاک های آهکی ایران بهترین روش مصرف کود سولفات آهن مصرف برگی یا محلول پاشی می باشد. در این روش گرچه مقدار کمتری کود مصرف می شود، اما نیازمند امکانات و احتياطات بیشتری است. محلول پاشی سولفات آهن را می توان هم در مورد باغات و هم در مورد گیاهان زراعی اعمال نمود. در درختان محلول پاشی با غلظت ۲/۵ تا۱۰ در هزار و در نباتات زارعی محلول پاشی با غلظت ۲ تا ۵ در هزار توصیه می گردد. پس از رشد کامل برگ درختان در صورت مشاهده کم بود می توان این کار را هر ۱۵ روز یک بار انجام داد و در مورد گیاهان زراعی از یک ماه پس از کشت تا رفع کامل علایم کمبود می توان این کار را هر ۲۰ روز یک بار انجام داد.

سکوسترین آهن- ۱۳۸

در خاک های آهکی، نظیر اکثریت قریب به اتفاق خاک های ایران، بهترین کود محتوی آهن ترکیب شیمیایی با بنیان Fe-EDDHAمی باشد که قبل از کاشت و یا همراه با آب آبیاری در سیستم های تحت فشار در محصولات زراعی و یا به صورت چال کود در زیر قطره چکان ها و یا به صورت کود آبیاری از طریق آبیاری تحت فشار در درختان میوه مصرف می شود. این کود حاوی ۶ درصد آهن می باشد. این كود فقط به صورت مصرف خاکی و یا به صورت استفاده در آبیاری تحت فشار در درختان و در برخی زراعت های نواری که از این طریق آبیاری می شوند، توصیه می گردد. مقدار مصرف بسته به سن درخت ۵۰ تا ۱۵۰ گرم برای هر درخت در روش خاکی توصیه شده است. به علت قیمت بالا استفاده از این کود در نباتات زراعی مقرون به صرفه نمی باشد اما در صورت نیاز مقدار ۱۰ تا ۲۰ کیلوگرم در هکتار می توان مصرف نمود. در زمستان در نیمه خارجی سایه انداز درخت در زیر قطره چکان ها مصرف شود و یا این که آن را همراه با آب آبیاری و از طریق سیستم تحت فشار در اختیار گیاه قرار داد.

منگنز Mn

منگنز یازدهمین عنصر فراوان تشکیل دهنده پوسته زمین است. خاک ها به طور میانگین ۶۰۰ میلی گرم در کیلوگرم منگنز دارند. منگنز در خاک بیشتر به صورت اکسیدها و هیدروکسیدهای پوششی و یا به شکل ندول هایی با قطرهای متفاوت و در وضعیت های صفر، یک، دو، سه، چهار، شش و هفت ظرفیتی وجود دارد. منگنز دو ظرفیتی مهمترین شکل منگنز قابل جذب گیاهی است که عمدتا به صورت کاتیون جذب سطحی و یا در محلول خاک وجود دارد. در گیاهان منگنز دو ظرفیتی شکل غالب است که تنها با لیگاندهای آلی پیوندهای نسبتا ضعیفی تشکیل میدهد. منگنز در گیاه رل مهمی در پروسه های اکسیداسیون و احیا مانند انتقال الكترون در فتوسنتز بازی می کند. علاوه بر این منگنز به عنوان فعال کننده بسیاری از آنزیم هانیز عمل می نماید. در اثر کاهش فتوسنتز گیاهی در گیاهان با کمبود منگنز، میزان کربوهیدرات های محلول، به خصوص در ریشه ها، به میزان زیادی کاهش می یابد. در اثر کمبود منگنز تعداد دانه در خوشه و در نتیجه عملکرد دانه کاهش می یابد. شناخته شده ترین نقش منگنز دخالت آن در آزادسازی اکسیژن فتوسنتزی در کلروپلاست است. به لحاظ نقش کلیدی منگیز در شکستن مولکول آب، حتی کمبود جزیی منگنز روی فتوسنتز و آزادسازی اکسیژن اثر می گذارد.

در حالی که تنها در اثر کمبود شدید منگنز، غلظت کلروفیل کاهش می یابد. به دلیل نقش منگنز در فعالیت آنزیم احیا کننده نیترات، در برگ های با کمبود منگنز نیترات تجمع می یابد. علاوه بر این، به دلیل نیاز به منگنز در مراحل مختلف سنتز لیگنین گیاهی، در اثر کمبود منگنز مقدار لیگنین کاهش می یابد. این کاهش در ریشه ها شدیدتر است. این امر به خصوص در کاهش مقاومت گیاهان به قارچ های آلوده کننده ریشه بسیار مهم تلقی می شود. حساسیت گیاهان مختلف به کمبود منگنز متفاوت می باشد. گندم، سیب زمینی، سویا، یولاف، سورگوم و چغندرقند و در بین درختان میوه، مرکبات و هلو بیشترین حساسیت را در حالی که ذرت و پنبه حساسیت کمتری به کمبود این عنصر نشان می دهند. حد بحرانی منگنز در بافت های گیاهی، صرف نظر از رقم، گونه و شرایط محیطی بین ۱۰ تا ۵۰ میکروگرم در گرم ماده خشک برگ گزارش شده است اما در بافت های اغلب گیاهان زراعی که از لحاظ منگنز در حد ایده آل هستند، مقدار این عنصر ۵۰ تا ۱۵۰ میکروگرم در هر گرم می باشد. اگر مقدار منگنز در گیاه کمتر از حد تعیین شده باشد، مقدار کلروفیل، ماده خشک، فتوسنتز خالص به سرعت کاهش می یابد در حالی که بر سرعت تنفس و تعرق تاثیری ندارد. تحرک و پویایی منگنز در گیاه کم است به همین دلیل علائم کمبود آن ابتدا در بافت های جوان گیاه مشاهده می شود. در دولپه ای ها، کلروز بین رگبرگی در برگ های جوان علامت مشخصه کمبود منگنز است در حالی که در غلات دانه ریز، کمبود منگنز به صورت نقاط قهوه ای رنگ روی حاشیه برگ های جوان ظاهر می گردد.

مشخصات فنی، زمان و روش های مصرف کودهای محتوی منگنز

رایج ترین کود حاوی منگنز، سولفات منگنز با ۱۶ درصد منگنز است که هم در خاک های اسیدی و هم در خاک های قلیایی کاربرد دارد. اکسید منگنز نیز با ۷۰ درصد منگنز خالص، از جمله کودهای حاوی منگنز است که به دلیل حلالیت کم، تنها در خاک های اسیدی مصرف می شود. کودهای کلاته از جمله Mn-EDTA با ۱۲ درصد منگنز نیز موجود می باشد که قیمت بالایی دارد و در شرایط حاد به صورت برگ پاشی توصیه می گردد. کودهای حاوی منگنز را به سه صورت مصرف خاکی، برگ پاشی و آغشته نمودن بذور می توان استفاده نمود.

کود سولفات منگنز

کود سولفات منگنز، ۲۸ درصد منگنز، حداکثر ۱/۲ درصد مواد غیر محلول در آب، ۲۵میلی گرم در کیلوگرم کادمیم، حداکثر ۲۵ میلی گرم در کیلوگرم سرب و pH۳/۵ تا ۴ دارد و حلالیت این کود در آب کم است. بر اساس آزمون خاک و در نظر گرفتن حد بحرانی ۵ میلی گرم در کیلوگرم با روش DTPA، به مقدار ۲۰ تا ۴۰ کیلوگرم در هکتار سولفات منگنز به صورت نواری باید در مزرعه زیر خاک نمود و یا با غلظت دو تا سه درهزار در مراحل ظهور پنجه، اوایل ساقه رفتن و حتی در مرحله گلدهی محلول پاشی شود. این کود هم در خاک های اسیدی و هم در خاک های قلیایی قابل مصرف است.

نظر به حلالیت کم کود سولفات منگنز و تبدیل آن به رسوب اکسید منگنز در خاک های آهکی مصرف خاکی این کود به صورت پخش سطحی توصیه نمی شود و بهتر است که از این کود به صورت جای گذاری عمقی و یا محلول پاشی استفاده شود اما در درختان مثمر و غیر مثمر می توان این کود را در چال کودها مصرف نمود. میزان توصیه برای نهال های جوان ۲۰ تا ۶۰ گرم برای هر درخت، برای درختان غیر مثمر ۷۰ تا ۱۵۰ گرم برای هر درخت، در مرحله باردهی ۴۰ تا ۱۰۰ گرم برای هر درخت، برای انگور ۱۵ تا ۳۵ گرم برای هر تاک و برای گیاهان زراعی ۲۰ تا ۳۰ کیلوگرم در هکتار می باشد. سولفات منگنز در زمستان در نیمه خارجی سایه انداز درخت به همراه کود دامی به صورت چال کود مصرف شده و در گیاهان زراعی هنگام تهیه بستر بذر با سایر کودهای اصلی زیرخاک می شود.

در صورت نیاز به منگنز می توان سولفات منگنز را با غلظت ۲ تا ۳ در هزار هم در درختان و هم در گیاهان زراعی محلول پاشی نمود. در درختان و در فصل بهار پس از رشد کامل برگهای در صورت مشاهده کمبود می توان اقدام به محلول پاشی کرد و در صورت نیاز این کار را هر ۱۵ روز یک تکرار نمود. در گیاهان زراعی نیز می توان از یک ماه پس از کشت تا رفع کامل علایم کمبود محلول پاشی را انجام داد و در صورت نیاز هر ۲۰ روز یک بار آن را تکرار کرد.

در گیاهان حساس به کمبود منگنز به ویژه گندم، سیب زمینی، ذرت، چغندرقند و حبوبات باید نسبت به مصرف سولفات منگنز توجه بیشتری مبذول نمود تا علاوه بر افزایش تولیدات کشاورزی، غلظت منگنز در محصولات زراعی نیز افزایش یابد تا در ارتقای سلامت جامعه و تولید بذور غنی شده مؤثر باشد. حد بحرانی با روش عصاره گیری در خاک های زراعی حدود ۸-۵ میلی گرم در کیلوگرم گزارش شده است. بنابراین در کلیه محصولات زراعی به ویژه در گیاهان حساس که نتایج تجزیه خاکی در آنها عدد کمتری را نشان می دهد، باید مصرف آن حداقل به صورت محلول پاشی مورد توجه قرار گیرد ولی به دلیل گرانی کودهای محتوی منگنز بهتر است از کودهای کامل میکرو و یا سولفات منگنز به صورت محلول پاشی استفاده کرد.

بر B

باعث کمک در انتقال قندها می شود و کمبود آن باعث از بین رفتن جوانه انتهایی و ضخیم و پیچیده و شکننده شدن برگ ها و عدم تکامل برگ ها و توقف رشد میوه ها و پوک شدن آنها و عدم توسعه ریشه ها می شود. معمولا آپکس نابود گردیده و بلافاصله جوانه های جانبی رشد می کنند. در خاک های اسیدی قابلیت جذب آن نسبت به خاک قلیایی بالاتر است. برای رفع کمبود بر، باید آن را به میزان کافی از منابع محتوی بر در اختیار گیاه قرار داد. ترکیباتی مانند اسید بوریک با ۱۷ درصد برو برات های سدیم شامل براكس با ۱۱درصد بر، تترابرات سدیم با ۱۴ درصدبر، تترابرات سدیم خشک  با ۲۰ درصد بر از جمله منابع تأمین بر می باشند. متداول ترین روش رفع کمبود، پخش سطحی این عنصر پیش از کاشت می باشد. محلول پاشی باغ های میوه به ویژه پسته، گردو و انگور با غلظت ۳-۲ درهزار (حدود دو تا سه کیلوگرم در هر هکتار) مؤثرتر از پخش سطحی آن است. بهترین زمان برگ پاشی بر، برای درختان میوه دو بار در سال، یکی در اوایل بهار پیش از متورم شدن جوانه ها و دیگری در پاییز پس از برداشت میوه و قبل از زرد شدن برگ های (هنگامی که برگ های سبز است) می باشد. پخش بورات سود یا بوراکس در گیاهانی مثل سیکلامن، میخک، پرونوس و غیره به مقدار ۱۵۰ تا ۲۰۰ گرم در هر نوبت آبیاری (۱۰ تا ۲۰ و حتی تا ۵۰ گرم بوراکس برای ۱۰ لیتر آب) استفاده شود.

اسید بریک بر اساس آزمون خاک و با در نظر گرفتن حد بحرانی۰/۸میلی گرم در کیلوگرم با روش آب داغ، به مقدار ۲۰ تا ۴۰ کیلوگرم در هکتار اسید بوریک به نسبت یک به پنج با خاک یا ماسه نرم مخلوط و به طور یکنواخت در مزرعه پخش و با شخم قبل از کاشت زیر خاک شود و یا به مقدار دو تا سه کیلوگرم در هکتار در مراحل ظهور پنجه، اوایل ساقه رفتن و حتی در مرحله گل دهی با همان مقدار محلول پاشی شود. در غیر این صورت مقدار ۲۰ کیلوگرم در هکتار با آب آبیاری به صورت سرک مصرف شود. در درختان می توان اسید بوریک را با غلظت ۲ تا ۳ در هزار و در گیاهان زراعی با غلظت ۱ تا ۲ در هزار محلول پاشی نمود. در درختان می توان در بهار پس از رشد کامل برگ ها در صورت مشاهده کمبود اقدام به محلول پاشی نمود در صورت نیاز می توان این کار را هر ۱۵ روز یک بار تکرار نمود. در گیاهان زراعی نیز از یک ماه پس از کشت تا رفع کامل علایم کمبود می توان این کار را هر ۲۰ روز یک بار انجام داد.

مس Cu

در فتوسنتز و نقش آنزیم ها دخالت داشته و در اثر کمبود آن کلروزه شدن و سوختگی برگ ها جوان در حاشیه دیده شده و برگ ها کوچک و سرشاخه ها دچار برگ سوختگی میشود. خاک اسیدی قابلیت جذب بهتر مس را دارند و جهت رفع کمبود آن سولفات مس به خاک اضافه میکنیم. مقدار اضافی آن در بسترهای اسیدی سمی است. جذب آن تحت تاثیر اسیدیته و مقدار روی قرار دارد.

مکانیسم های جذب مس توسط گیاهان هنوز کاملا روشن نمی باشد. شواهد روزافزون حاکی از جذب فعال مس است اما احتمال جذب غیرفعال آن در محلول ها، از طریق کانال های یونی، وجود دارد. مس مانند منگنز و روی به صورت کاتیون دو ظرفیتی جذب گیاه می گردد. اما مقدار جذب آن توسط گیاه کمتر از روی و منگنز است. علی رغم پیچیدگی مکانیسم های جذب، بين تحرک و غلظت مس در محلول غذایی با محلول خاک و غلظت آن در گیاه رابطه مستقیمی وجود دارد که نسبت آن در گیاهان مختلف و در اندام های متفاوت فرق می کند. اولا مقدار مس در گیاهان مختلف فرق می کند. ثانیا مقدار مس در گیاهان مختلف بسته به مقدار مس در خاک متفاوت می باشد. ثالثا غلظت مس در اندام های مختلف گیاهی فرق می کند و غلظت مس در ریشه ها معمولا زیادتر از غلظت آن در اندام های هوایی است. رابعا با افزایش غلظت مس در محلول غذایی سرعت افزایش مقدار آن در ریشه ها بسیار بیشتر از اندام های هوایی می باشد.

تحرک و پویایی مس در گیاهان نیز بسیار پیچیده و در عین حال در مقایسه با سایر کاتیون های کم مصرف، بسیار کم است. تحرک و پویایی مس بستگی به مقدار آن در گیاه داشته و در بین اندام های مختلف گیاهی متفاوت می باشد که این امر نقش مهمی در استفاده گیاهان از مس ایفا می کند. در حالت طبیعی مس زیادی در ریشه و در برگ های مسن وجود دارد که تنها مقدار کمی از آن به طرف اندام های جوان حرکت می کند و در حالت کمبود این انتقال صورت نگرفته و لذا علائم کمبود ابتدا در اندام های جوان ظاهر می گردد. بیشترین غلظت مس در اندام های هوایی، در مرحله رشد شدید گیاه و زمانی است که میزان ذخیره مس بالا باشد. با این وجود تمایل کمی برای تجمع مس در اندام های زایشی گیاهان وجود دارد که در بین گونه های گیاهی به شدت فرق می کند.

مس در گیاه پویایی کمی دارد و به همین دلیل علائم کمبود آن ابتدا در اندام های جوان تر گیاه مشاهده می گردد. نشانه های کمبود مس در غلات، ابتدا در برگ ها ظاهر می شود در این حالت نوک ساقه سفید، برگ ها باریک و پیچیده و فاصله بین گره ها کوتاه تر از حالت عادی است. زردی عمومی گیاه، سوختگی و پیچیدگی نوک برگ ها و ظهور رنگ سبز کم رنگ در برگ های جوان نیز دیده میشود. با تشدید کم بود، رشد گیاه سریع تر شده و ممکن است به حدی برسد که گیاه نتواند سنبله تولید کند و یا سنبله تشکیل ولی دانه تشکیل نشود و انتهای خوشه ها از دانه خالی بماند. افزایش تعداد پنجه در غلات و ریشه های جانبی در دولپه ای ها از علائم ثانویه کم بود مس است. در مرکبات کمبود مس موجب ایجاد شاخه های پر رشد با برگ های درشت به رنگ سبز تیره با لکه های زردرنگ در می آیند و با تشدید آن نوک شاخه ها با تمامی شاخه های جوان خشکیده می شود. زردی عمومی گیاه، سوختگی و پیچیدگی نوک برگ ها و ظهور رنگ سبز کمرنگ در برگ های جوان نیز دیده می شود. با تشدید کمبود رشد گیاه سریع تر شده و به حدی می رسد که روی گل دادن و تلقيح اثر می گذارد و انتهای بلال ها خالی می ماند. زیادی مس نیز می تواند موجب کمبود آهن و بروز علائم مربوط به آن گردد. حد کفایت مس در رگبرگ های گیاه ۷ تا ۱۰ میکروگرم در هر گرم ماده خشک و حد سمیت آن ۲۰ تا ۳۰ میکروگرم در گرم ماده خشک برگ گزارش مؤثر شده است.

مس به عنوان یک عنصر غذایی عمدتا در فعالیت های آنزیمی و در پروسه های اکسایش-کاهش گیاهی دخالت می کند. علاوه بر این مس تمایل شدیدی به ترکیب با مواد آلی دارد. بنابراین در محلول خاک، در ریشه ها و در شیره آوندی ۹۸ تا ۹۹ درصد از مس به صورت کمپلکس با مواد آلی و به ویژه آمینو اسیدها دیده می شود. مس در پروسه هایی نظیر فتوسنتز، تنفس، توزیع کربوهیدرات ها، احیا و تثبیت همزیستی نیتروژن، متابولیسم پروتیین ها و متابولسیم دیواره سلولی یا لیگنین سازی اهمیت دارد. این پروسه ها توسط پروتیین های حاوی مس کنترل می گردد. مس در تشکیل کلروفیل دخالت داشته و بخشی از چندین آنزیم مهم از جمله سیتوکروم اکسیداز می باشد. در اثر کمبود مس انتقال الكترون فتوسنتزی کاهش یافته که این امر موجب کاهش میزان تثبیت CO2 و کاهش غلظت نشاسته و کربوهیدرات های محلول در گیاهان (مخصوصا ساکاروز)، در طی رشد سبزینه ای شده، از این طریق موجب کم شدن تولید ماده خشک گیاهی یا کاهش رشد سبزینه ای می گردد. مس علاوه بر تاثیر بر رشد رویشی، بر رشد زایشی و در نتیجه بر عملکرد دانه اثر دارد. اثر کمبود مس بر رشد زایشی بیش از رشد رویشی است. علت امر را علاوه بر دوام گرده به عواملی مانند فقدان نشاسته در گرده و جلوگیری از آزاد شدن آن از تخمدان و در نتیجه صدمه به چوبی شدن دیواره سلولی پرچم نسبت می دهند. علاوه بر این رشد غیر معمول لوله گرده و میکروسپور ناشی از کمبود مس نیز از عوامل عقیمی هستند. کمبود مس بر تشکیل دانه، بذر و میوه تاثیر گذاشته، موجب کاهش عملکرد می گردد. اما رشد بعدی دانه تحت تاثیر وضعیت تغذیه ای مس قرار نمی گیرد. این موضوع اهمیت وجود مس کافی را در طی مراحل تلقیح برای دستیابی به عملکرد مناسب دانه و میوه تشریح می کند. در اثر کمبود مس چوبی شدن دیواره های سلولی آسیب می بیند که این امر اولا موجب تغییرات آناتومیکی مهم از جمله پیچیدگی برگ ها، خم شدن ساقه ها، بدشکلی و پاندولی شدن شاخه ها در درختان و افزایش حساسیت غلات به خوابیدگی می شود که با مصرف نیتروژن تشدید می گردد، ثانيا آزاد شدن دانه گرده در نتیجه آسیب دیدن دیواره های سلولی پرچم کاهش می یابد، ثالثأ حساسیت به آفات و بیماری های مختلف را زیاد می کند. جلوگیری از چوبی شدن دیواره سلولی در اثر کمبود مس تحت تاثیر دو آنزیم حاوی مس یعنی فنل اکسیداز و اکسیداسیون فنول ها قرار دارد. علاوه بر اینها، مس با تاثیر بر چوبی شدن ساقه، از طریق جلوگیری و محدود کردن رشد قارچ ها مقاومت به بیماری در آنها را زیاد می کند. مس در گیاه پویایی کمی دارد و به همین دلیل علائم کمبود آن ابتدا در اندام های جوان تر گیاه مشاهده می گردد. نشانه های کم بود مس در غلات، ابتدا در برگ ها ظاهر می شود. در این حالت نوک ساقه سفید، برگ ها باریک و پیچیده و فاصله بین گره ها کوتاه تر از حالت عادی است. زردی عمومی گیاه، سوختگی و پیچیدگی نوک برگ ها و ظهور رنگ سبز کم رنگ در برگ های جوان نیز دیده می شود. با تشدید کمبود، رشد گیاه سریع تر شده و ممکن است به حدی برسد که گیاه نتواند سنبله تولید کند و یا سنبله تشکیل بی دانه تشکیل شود و انتهای خوشه ها از دانه خالی بماند. افزایش تعداد پنجه در غلات و ریشه های جانبی در دولپه ای ها از علائم ثانویه کمبود مس است. در مرکبات کمبود مس موجب ایجاد شاخه های پر رشد با برگ های درشت به رنگ سبز تیره با لكه های زردرنگ در می آیند و با تشدید آن نوک شاخه ها یا تمامی شاخه های جوان خشکیده می شود. حساسیت گیاهان به کمبود مس متفاوت است. نباتاتی چون گندم، یونجه، کاهو، یولاف، پیاز، مرکبات و درختان میوه بیشترین حساسیت را به کمبود مس نشان می دهند.

مولبیدن Mo

جذب سطحی مولیبدن به pH خاک بستگی دارد و در pH حدود ۷ یا بالاتر کم است اما با پایین آمدن pH زیاد میشود. به عبارت دیگر کمبود مولیبدن بیشتر در خاک های اسیدی دیده میشود و از این جهت با دیگر عناصر کم مصرف که کمبود آنها بیشتر در خاک های قلیایی دیده می شود، تفاوت دارد. به عبارت دیگر کمبود این عنصر در خاک های خشک و نیمه خشک مشاهده نشده است. فسفات می تواند جانشین مولیبدن در سطح کلوییدها گردد به همین دلیل کاربرد زیاد کودهای فسفری جذب مولیبدن به وسیله گیاه را افزایش می دهد. اما کاربرد زیاد سولفات ها اثر کاهش دهنده بر جذب مولیبدن به وسیله گیاه دارد. در خاک هایی که در مرز کمبود مولیبدن هستند کاربرد بیش از حد کودهای سولفات دار ممکن است موجب کمبود مولیبدن گردد. از گیاهانی که به دادن کود مولیبدن واکنش نشان می دهند بقولات، خانواده کلم، گندمیان مرتعی و چند نوع سبزی هستند. مسمومیت گیاهی ناشی از مولیبدن زیاد مشاهده نشده است. زیادی مولیبدن، مخصوصا برای دام هایی که چرا می کنند مسمومیت زا است. مولیبدنوسیس یک بیماری گاوی است که در واقع به دلیل عدم تعادل مولیبدن و مس در جیره غذایی نشخوار کننده ایجاد میشود. مسمومیت مولیبدن باعث توقف رشد و تغییر شکل استخوان های دام می شود. این عارضه را می توان با خوراندن سولفات مس به دام یا دادن سولفات مس به خاک برطرف نمود.

مولیبدن به صورت مولیبدات جذب گیاه می شود. سولفات با مولیبدات رقابت می کند و جذب آن را کاهش می دهد، اما فسفات در کوتاه مدت جذب مولیبدن را افزایش می دهد. با توجه به این دو پدیده، مولیبدن ظاهرا به صورت فعال جذب می شود اما دلیل قانع کننده ای در این مورد وجود ندارد. درباره چگونگی انتقال مولیبدن در گیاه اطلاعات زیادی در دست نیست. احتمال دارد انتقال آن در آوندهای چوبی به صورت مولیبدات یا کمپلکس با اسیدهای آمینه و مواد قندی انجام گیرد. از سوی دیگر، قدرت جابه جایی مولیبدن در گیاه نسبتا خوب است و به همین دلیل این عنصر بیشتر در آوندهای آبکشی و سلول های پارانشیمی متمرکز می شود. به علت ناچیز بودن مقدار مولیبدن قابل جذب در خاک، غلظت آن معمولا در بافت های گیاهی کم است. اما برخلاف دیگر عناصر کم مصرف، زیادی جذب مولیبدن فقط در صورتی در گیاه ایجاد مسمومیت می کند که غلظتش چند صد برابر غلظت معمولی باشد.

وجود مولیبدن باعث تثبیت و مصرف ازت در گیاه می شود. کمبود آن سبب کلروزه شدن حاشیه برگ ها و عدم تکامل گل دهی گیاه و سبب نازک شدن و توقف رشد در برگ های وسطی و پیر می شود.

روی Zn

به صورت غیر متحرک بوده بنابراین علایم کمبود ابتدا در بافت های جوان مشاهده میشود. مس از ، جذب روی جلوگیری می کند. در ساخت اکسین و آنزیم ها و ساخت پروئتين ها دخالت دارد و کمبود آن موجب ریزش و پیچیدگی برگ ها، کوچکی برگ ها و کاهش فاصله گردها میشود و در خاک های قلیایی و حاوی فسفر بیش از حد، روی غیر قابل جذب است و در خاک های شنی، روی شسته شده و جهت رفع آن سولفات روی به خاک اضافه می کنیم.